محل تبلیغات شما

پیش گفتار

           در مورد نصرآباد ابتدا لازم است بطور خلاصه مواردی را عنوان نمایم ودر ادامه به شرح وتوضیح بیشتر بپردازم :

            در قدیم نصرآباد مردم آداب و رسم و رسومات خاصی داشتند والبته مردم بسختی فراوانی زندگی می کردند . مردم بسیار با صفا ومظلوم بودند والبته دچار برخی خرافات نیز بوده اند مثلا اینکه آب به گربه بپاشید توتولی(زگیل ) روی دست ایجاد می شود  ، برگردن بچه ها طلسم ودعا آویزان کردن و بسیاری دیگر از خرافات رایج که در دین ما وحتی در عزاداریها ، دسته جات ، روضه خوانیها ، وارد کردند  ومتأسفانه بسیاری از آنها هنوز هم ادامه دارد .

           حرفه مردم اغلب کشاورزی ودامداری بوده وپدران ، فرزندانشان را از سن کم مثلاً 6- 7 سالگی بکار می گرفتند ، آنهایی که مغازه دار بودند در مغازه وآنهایی که دامدار وکشاورز بودند در مزرعه فرزندانشان را تعلیم می دادند تا در آینده شغل پدر را ادامه دهند .

         ازدواج در خانوادهای قدیم در سن پایین انجام می شده ، مثلاً دختران در سن بالای 9 سالگی به خانه شوهر می رفته والبته ازدواجها هم عموماً بین هم صنفها وبه تعبیر دیگر افراد غنی بایکدیکر وصلت می کردند وافراد متوسط و یا ضعیف هم با هم سطح خود ازدواج می نمودند .

           البته ازدواج در سن کم محاسنی داشت که دختر و پسر زود به خانه بخت می رفتند و بدینوسیله به لغزش وانحرافات اجتماعی دچار نمی شدند . کما اینکه در قدیم قمار بازی ، عرق خوری ، وفحشاء در مناطق شهری رواج داشت واگر کنترلی روی فرزندان نمی شد و زود ازدواج نمی کردند به انحراف کشیده می شدند.

          اغلب زنها بعد از ازدواج بفکر خانه داری بودند وکمتر از منزل بیرون می آمدند . و بجز شغلهایی مثل مامایی ، حمامی نه ، آرایشگری نه ، پرستاری از کودکان که کار نه بوده، بقیه کارها ومشاغل بر عهده مردها بوده است .

          خروج زنها برای شرکت در مجالس عزاداری بلامانع بوده ومردم در این مجالس چیزهای فراوانی یاد می گرفتند وبه فرزندانشان یاد می دادند وحتی کودکان 5 سال به بالا را به مجالس ومحافل عزاداری می بردند .

          تنها مرجع آموزش مردم برای باسواد شدن همین مکتبخانه ها بود و مردم فرزندانشان را به نزد معلم مکتبخانه ها می بردند تا قرآن یاد بگیرند ، درسهایی مثل پنجل الحمد و روخوانی قرآن دراین مکتبخانه هاآموزش داده می شد . و بمرور مدارس جدید تأسیس و رشد فکری وسواد مردم بالا رفت .

         بطور کلی بافت اجتماعی جامعه قدیم ما بطور بسته بود و تعصبات مذهبی در بین مردم رواج فراوان داشت ونفوذ کلام مراجع برای مردم حجت بود . والبته بمرور زمان و بر اثر غفلت مردم و خانوادها نفوذ سیطره افکار غربی در جامعه باعث تعدیل افکار مردم وگرایش بسوی مدگرایی وفرهنگ جدید گردید .

          مردم قدیم وکسبه به حرفه دیگران احترام می گذاشتند واینطور نبوده که مثلاً یک بقال ، هم بقالی کند وهم بزازی وهم زرگری ،آنها در کار همدیگر دخالت نمی کردند وهر کسی حرفه خود را انجام می داده .

          لباس مردم در قدیم در خور شخصیت آنها بوده ، اغلب متمکنین و پولدارها لباسهای فاخر ، قبای بلند وعبای اعلا وگرانقیمت می پوشیدند ،  آنهاکلاه شابگاه ، گیوه ملکی می پوشیدند و با وقار و غرور حرکت می کردند . وافراد ضعیف جامعه  کلاه ارزان از جنس نمد، لباسهایی از جنس متقال مشگی و کرباس وقبایی کوتاه وکفشهای وصله دار وکم بها می پوشیدند وگاهی بسیاری از مردم حتی کفش هم نمی پوشیدند . در زمستان یکی از دغدغه های مردم لباس بود که مردم متوسط وضعیف محله بیشتر از پوست حیواناتی مثل گوسفند وگاو برای خود پوستین و پوشاک گرم تهیه و می پوشیدند .

         خانه های افراد متمکن اغلب بزرگ وجا دار بود ، در داخل خانه های خود اطاقهایی مخصوص پذیرایی از میهمانان داشتند وداخل اطاقهای خود را با آینه کاری وگچبری تزین می کردند .

          افراد ملاک و مالدار بر مردم ضعیف تسلط داشتند و رعیت را تحت فشار قرار می داند . گاهی اگر نزاعی بین مردم عادی ومرفهین بوجود می آمد حکومت نیز از آنها حمایت می کرد. ضعفا برای سیر کردن شکم فرزندان خود با مشکل مواجه بودند بطوری که گاهی حاضر بودند املاک خود را در قبال دریافت غذا در اختیار مالکان بزرگ قرار دهند .

          یکی از معظلات قدیم بدلیل فقر وگرسنگی ، پدیده گدایی وتکدی گرایی بود که گاهی افرادی با لباس ، کلاه یا شال سبز با سوء استفاده از مذهب و احساسات و سادگی مردم اقدام به اخاذی وگدایی می کردند ، اما هرچند مردم با این قبیل کارها مخالف بودند اما احساساتشان به این لباس سبز برانگیخته می شد وناخودآگاه در جامعه گدا پروری رواج پیدا می کرد .

           در قدیم قانون جامع وکارسازی وجود نداشت و مرجع رسیدگی به اختلافات ملکی وخانوادگی مردم و یا ثبت املاک وازدواج عمدتاً توسط علماء ، ت ،کدخداها ، دشتونها و برخی بزرگان محل بودند که مردم به آنها مراجعه می کردند .

           عمده اختلافات مردم در قدیم خانوادگی و یا  بر سر املاک وآب وآبیاری وامثالهم بوده است که بیشتر بصورت کدخدا منشی و یا توسط ریش سفیدان حل و فصل می شده .

          در قدیم مردم اعتماد راسخی به یکدیگر داشتند بطوری که گاهی افراد از یک ماه تا شش  ماه با پای پیاده وچهارپایان به مسافرت می رفتند وخانه واهل خانه را به همسایه ها می سپردند و با خاطری آسوده سفر می کردند .

         تا حدود چهل سال قبل از انقلاب اکثر مردم لباسهای ساده و قبا وکلاه نمدی استفاده می کردند وعده ایی از بزرگان محله نیز از لباسهای فاخر وکلاه شبگاه استفاده می نمودند  و هرگز آنرا ننگ وخفت نمی دانستند ، وپس از آن بمرور با باز شدن فرهنگ وتمدن جدید به ایران ، از جمله تلویزیون ، سینما وتلاش دولت برای عوض کردن زندگی مردم ، همه آن آداب وسنن قدیم بمرور برچیده شده و مد گرایی جای آنرا گرفت وتقریباً در همه خانوادها نفوذ کرد .

  

حکایتها وهدایتها

دانستنیهای نصرآباد

شرح زندگی مرحوم شریعتی نصرآبادی

، ,مردم ,قدیم ,بودند ,هم ,          ,می کردند ,در قدیم ,می پوشیدند ,فرزندانشان را ,در سن

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دشمن خودارضایی ( ترک خودارضایی ) کسب درامد،کاردرمنزل کارشناس رسمی دادگستری 96 Frank's page ساعت مچی مردانه|خرید ساعت مچی مردانه رنگین کمان داراب arcoumnocu فروشگاه اینترنتی لوازم خودرو Constance's life ثبت شرکت - ثبت برند - ثبت برند فارسی