حکایت
ناسپاس
بزرگی ناسپاسی را پند همی داد که چرا اینهمهدرد ورنج به بدن همی رسانی ، که این قفس نزد تو امانت است . بقدر منزلت خود زراندوزی کن تا همیشه عزیز باشی به گذرتاریخ بنگر که زر یا در حوادث نابود می شود یا به سهولت به وارث می رسد . پس رنجتو ، تو را مجالی نیست یا بهره ای .
در طلب مــال اگــر سر کُــنی عـمر به یکـــباره فنــا می کــنی
قیمتزر چون تو نباشی چه سود نان حیاتت نخوری ، آن چه سود
این هـمه در بقچه و گنجینه ات روزو شبت غصـه و بیخوابیت
یا به فنــا سـوزد و بر باد ، باد یا بهکـسان تو رسـد شــاد بـاد
❀❀❀❀❀❀❀
,تو ,، ,زر ,فنــا ,همی ,چه سود ,سود نان , نان حیاتت ,نباشی چه ,تو نباشی
درباره این سایت